سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و شنید که مردى مى‏گوید « إنّا لِلَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُونَ » فرمود : ] گفته ما « ما از آن خداییم » اقرار ما است به بندگى و گفته ما که « به سوى او باز مى‏گردیم » اقرار است به تباهى و ناپایندگى . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» فلسفه گریه و عزاداری شیعه برای اهل بیت (ع)1

 

 

 

چرا زائران شیعه در کنار بقیع، کربلا و... گریه می کنند؟ این گریه ها و عزاداری ها چه فایده ای دارد که این همه وقت و مال مردم برای آن هزینه می شود؟ آیا عزاداری و بزرگواری این مراسم در ایام محرم، صفر و ایام فاطمیه و... باعث دوری جامعه از شادی و در نتیجه موجب افزایش افسردگی در جامعه نمی شود؟ چه لزومی دارد برای افرادی که قرن ها پیش شهیده شده اند و به مقام والایی نیز رسیده اند، عزاداری کنیم؟ آیا بهتر نیست به جای عزاداری مجالس جشن و سرور برپا کنیم؟؛ زیرا هم شهید شدن مقامی است که نصیب هر کسی نمی شود و برای آن کس که به این فیض رسیده است باید خشنود بود و هم با این کار جلوی بی نشاطی جامعه گرفته می شود.

چکیده پاسخ:

پاسخ بدین سؤال با شناخت ماهیت و اقسام گریه، میسر است.
گریه از دو بخش ظاهر و باطن تشکیل شده است، باطن آن همان تأثرات روحی و عاطفی است که با حصول آن در انسان فعالیت هایی در مغز پدید می آید و بعد از آن قطرات اشک از دیده سرازیر می شود.
عوامل متعددی می تواند این تأثرات روحی را موجب شود. فقدان چیزهایی که به ما مربوط است، حس کمال طلبی، اعتقادی که داریم و یا حس ترحم بر مظلوم، از عوامل تأثرات قلبی هستند، گاهی هم ممکن است تأثرات روحی و به تبع آن، گریه در اثر فراق یا وصال پدید آید و زمانی هم از سرِ ناتوانی و احساس عجز و زبونی یا از روی تزویر و ریا باشد.
اما قطرات اشکی که شیعه برای ائمه خود در بقیع و کربلا و... و در مجالس عزا جاری می سازد، نه از نوع گریه کودکی است که اسباب بازی خود را از دست داده و یا بزرگی که اموالش را به غارت برده اند، و نه گریه ای است از سر عجز، زبونی و تزویر، بلکه گریه ای است که از سر عشق به کمال؛ گریه انسانی است که به کمال عشق می ورزد و محزون است از این که عده ای نگذاشتند عطش بشریت از سرچشمه کمال و حکمت سیراب گردد.
این گریه تنها گریه ی بر شخص نیست، بلکه اندوه ظلمی است که بر حق، مذهب و اسلام روا داشته اند و از این جهت از رشد و تکامل اجتماعی شیعه حکایت دارد.
این گریه گریه ی انسانی است که قلبش از سنگ نیست و عاطفه دارد و از ظلمی که به مظلومان شده به خروش آمده است. این گریه از پیوند انسان با
انسانیت حکایت دارد. گریه ی شخصی است که پیوند عاطفی با اهداف اباعبدالله (علیه السّلام) و اهل بیت (علیهم السّلام) دارد و خود را از آنان و اهدافشان جدا نمی داند و ظلم بر آنان را ظلم بر خود تلقی می کند و از این رو محزون می شود؛ زیرا انسانی که هیچ گونه ارتباطی بین خود و شخص دیگر قائل نیست برای او دلسوزی هم ندارد.
این گریه، می تواند گریه ی انسان عاشقی باشد که گاهی از فراق نالان و زمانی از شوق وصال، گریان است. این گریه در بُعد درونی نه تنها موجب افسردگی نمی شود، بلکه عامل بسیار مهمی در ایجاد نشاط تلقی می گردد و اسباب تقویت عواطف و شناخت در موضوع مورد نظر و آمادگی رفتاری و تقویت علاقه و محبت و در نهایت، همانند سازی با افراد و موضوعات مورد علاقه را فراهم می سازد.
و در بُعد خارجی و بیرونی، پویایی در مسائل اجتماعی و سیاسی را به دنبال دارد و عامل بسیار مهمی در ایجاد تحرکات و برخوردهای اجتماعی و تولی و تبری محسوب می گردد.
با گریه می توان موضوع مورد نظر را زنده نگه داشت، به گونه ای که هیچ گاه از خاطره ها محو نشود. همچنین می توان گفت: حفظ مکتب ناب محمدی و ظلم ستیزی از نتایجی است که گریه به بار آورده است، و این است راز و رمز گریه شیعه در کنار بقیع، کربلا و... و در مجالس عزای معصومان (علیهم السّلام).
اما در پاسخ به این منطق که شهید به وصال معشوق رسیده است و بر این اساس باید مراسم جشن برپا شود نه مراسم ماتم و عزا، باید گفت: اگر چه شهادت از نقطه نظر فردی (برای خود شهید) و از آن جهت که موفق به ریشه کنی زمینه های فساد شده، بزرگ ترین موفقیت و موجب شادمانی است، اما این دلیل نمی شود که از نقطه نظر اجتماعی (برای مردمی که از وجودش بی بهره شدند) یا جهات دیگر تأثرآور نباشد و حتی بتوانیم قاتلین آنان را از آن رو که موجب شده اند تا آنان به این سعادت نائل آیند، تبرئه کنیم.
پاسخ تفصیلی:

پاسخ بدین سؤال بدون شناخت از ماهیت گریه، اقسام و کارکردهای آن و نوع نگاهی که شیعه به مراسم عزاداری و گریه دارد، میسر نیست و در این مقال تا جایی که خستگی خوانندگان را فراهم نسازیم در این بحث قلم می زنیم.
ماهیت و اقسام گریه

گریه از دو بخش ظاهر و باطن تشکیل شده است، ظاهر آن امر فیزیولوژیک است و باطن آن تأثرات درونی و عاطفی که از طریق محرک های بیرونی یا درونی مثل تفکر، حاصل می شود. با تأثرات عاطفی، بخشی از مغز فعال می شود و غدد اشکی چشم را فرمان می دهد که فعالیت کند و این جاست که قطرات اشک از چشم ها سرازیر می گردد.
عواملی که در تأثرات عاطفی (باطن گریه) نقش دارند مختلف اند و همین عوامل نیز باعث خواهند شد تا بتوان برای گریه اقسام گوناگونی فرض کرد. در زیر به برخی از این اقسام اشاره می شود:
1. گریه ی ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خود: شخص در اثر فقدان چیزی که بدان علاقه مند بوده، متأثر می گردد و به اصطلاح عوام، عقده هایش گشوده می شود و اشک می ریزد. این نوع گریه به هنگام داغ دیدگی (1)
بی اختیار حاصل می شود و به گذشته نظر دارد و می تواند موجب افسردگی گردد و کنش وری اجتماعی فرد را مختل کند؛ مثال روشن این قسم از گریه، گریه ی کودکی است که از فقدان اسباب بازی خود، سر می دهد.
2. گریه ای که ریشه در اعتقادات دارد؛ مثل آنچه که در مناجات حاصل می شود. انسان خود را در محضر خدا می یابد و خود را گناهکار و رفتار و کردار خود را ضبط شده می بیند، از این روی متأثر می گردد و به منظور توبه و اظهار پشیمانی، سیلاب اشک از چشمانش سرازیر می شود. (2) این نوع گریه ناظر به حال و آینده است و البته بی ارتباط با گذشته هم نیست.
3. گریه ای که از فضیلت طلبی و کمال خواهی ناشی می شود؛ همانند: گریه ای که در فقدان معلم و مربی اخلاق و پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و امام (علیه السّلام) رخ می دهد و این بدان جهت است که ما در عمق وجودمان کمال را تحسین می کنیم و از بودن آن کمالات به وجد می آییم و از فقدان آن ناراحت می شویم. (3)
ام ایمن بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه می کرد، خلیفه ی دوم از او پرسید چرا گریه می کنی؟ مگر نه این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در پیشگاه خداست؟ او پاسخ داد: گریه من از آن جهت است که دست ما از وحی کوتاه شده است. (4)
4. گریه از روی عجز و زبونی، گاهی انسان به جهت فقدان چیزی یا تلخ کام
شدن از تجربه ی یک شکست، احساس عجز و زبونی نموده و در نهایت متأثر می گردد و ذلیلانه گریه می کند. این گریه، گریه افرادی ضعیفی است که از رسیدن به هدف وامانده اند یا خود را در دست یابی به هدفشان ناتوان می بینند. (5)
5. گریه ی شوق؛ مثل جاری شدن قطرات اشک بر گونه های مادری که بعد از سال ها دوری و چشم انتظاری، فرزندِ دلبندِ گم شده اش را دیده است، یا گریه شادی عاشق پاک بازی که پس از یک عمر محرومیت، معشوق خود را می یابد. (6)
6. گریه ی فراق؛ مانند گریه ی عاشقی که از هجران یا فقدان محبوب خود به فغان آمده است، یا از سپری شدن روزگار وصل نالان است (7) و از این قسم است گریه ی حضرت یعقوب در فراق یوسف.
7. گریه ی رحمت و رأفت، بنابر گفته ی دانشمندان، یکی از ابعاد وجودی انسان، بُعد عاطفی است و انسانی که از عاطفه و مهرورزی تهی است، بویی از انسانیت نبرده است و از این رو آن که در طول عمر خود حتی برای یک بار هم بوسه ای از روی مهر پدری بر گونه های فرزندش نزده بود، این گونه مورد عتاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفت که: « من لا یَرحم لا یُرحم »؛ کسی که رحم نکند مورد ترحم
قرار نخواهد گرفت (8) و آن زمان که پیامبر رحمه للعالمین در مرگ فرزندش « ابراهیم » گریه کرد، در جواب عده ای که از علت گریه آن حضرت پرسیده بودند، فرمود: « لیس هذا بکاء (غضب) انما هذه رحمه و من لا یرحم و لا یُرحم »؛ گریه من بر مرگ ابراهیم گریه ی رحمانی است، کسی که رحم نکند و ترحم نداشته باشد مورد مرحمت خداوند واقع نمی شود ». (9)
8. گریه بر مظلوم، انسانی که قلبی از سنگ ندارد و سرشار از عواطف انسانی است از ظلمی که بر مظلوم می شود، متأثر می گردد. چنین انسانی با دیدن منظره ی کودک یتیمی که در آغوش مادرش در یک شب سرد زمستانی، از فراق پدر، جان می دهد به لرزه می آید. او با شنیدن حادثه جان سپردن طفلی شیرخوار در آغوش پدر و سیراب شدن از خون گلو، به طپش می آید و شراره های آتشین خود را به صورت قطره های اشک به خارج پرتاب می کند.
9. گریه ی تزویر و دروغ، که از آن به « اشک تمساح » هم یاد می شود. (10)
اهداف گریه و برپایی مراسم عزا

حزن و اندوه و گریه ی شیعه در مصیبت اهل بیت (علیهم السّلام) مانند حزن یک کودک نیست که با از دست دادن اسباب بازی خود گریان می شود و حتی با حزن یک فرد بالغ که با از دست دادن مال و یا... پدید می آید تفاوت دارد. این گریه از نوع گریه ی عجز نیز نیست؛ چرا که ما معتقدیم:

اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار *** اشک کباب باعث طغیان آتش است

این گریه می تواند گریه ی فراق (11) باشد، همان گونه که در خطاب به سالار شهیدان این گونه می گوییم: « و فزتم فوزاً عظیماً فیالیتنی کنت معکم فافوز معکم » (12) و یا ممکن است گریه ی شوق باشد؛ گریه ی انسانی که از مشاهده رشادت ها و شجاعت ها و آزادمردی ها و سخنرانی های آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، تحت تأثیر قرار گرفته است. یا احتمال دارد گریه صرفاً عاطفی و از روی رحمت باشد؛ چه این که ممکن نیست انسانی که از انسانیت و عاطفه برخوردار باشد و بی تفاوت از کنار آن همه جنایت در واقعه ی کربلا بگذرد و قطره اشکی بر گونه هایش جاری ننماید؛ جان سپردن کودکی شیر خوار در آغوش پدر و دست و پا زدن در سیلاب خون را بخواند و متأثر نگردد... ؟!
این حزن و اندوه، اندوه ظلمی است که بر حق روا داشته اند، اندوه محرومیت ما از فیوضات اولیای الهی است. در حقیقت این گریه از سویی برای ائمه است و از سویی برای خود؛ یعنی از سویی؛ از این می سوزیم که مگر گناه این عزیزان چه بوده که سزاوار آن همه ظلم و ستم باشند؟ مگر مودت آنها مزد رسالت نبوده است؟ و از سویی دیگر؛ نالانیم که چرا عده ای نگذاشته اند تا ما عطش خود را از سرچشمه حکمت آن عزیزان سیراب سازیم؟ و این چنین گریه ای نشانگر کمال خواهی شیعه
است؛ حزنی است که از رشد و تکامل اجتماعی شیعه، حکایت دارد و گریه ای است بر مظلوم و از فضیلت طلبی شیعه ناشی می شود و ریشه در اعتقاد دارد.
حال باید دانست که اگر چه عاملی خاص نوع خاصی از گریه را پدید می آورد، اما هر یک از انواع گریه، می تواند اهدافی خاص را نیز تعقیب کند و اما هدف شیعه از اقامه ی مراسم عزایی که بر آن چنین حزن و اندوهی (13) حکمفرما است، همانا آگاهی دادن به مردم و حفظ نهضت حسینی و مکتب اهل بیت است.
به عبارت دیگر؛ تمام انواع گریه و به تبع آن مراسم عزاداری می تواند جهت گیری سیاسی یا فرهنگی و دینی داشته باشد. با کمی دقت در تاریخ و فرهنگ شیعه، این نکته به دست می آید که امامان معصوم (علیهم السّلام) از گریه در زمانی که امکانات تبلیغاتی از آنان سلب شده بود به عنوان جنگ سرد علیه طبقه حاکم استفاده می کردند. گریه ی آنها به ویژه در مجامع عمومی علاوه بر این که ناشی از عواطف انسانی آنان نسبت به ستمدیدگان بود، به منظور طرح و ایجاد این سؤال در بین مردم بود که چه امر اندوه زا و پیش آمدی موجب گشته است تا این بزرگواران با این شدت محزون و ناراحت گردند! و این است سرّ گریه هایی که از یگانه دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تاریخ گزارش شده است. او روزها دست حسنینش را می گرفت و در کنار دروازه مدینه در سایه درختی، به گریه می پرداخت. آنهایی که از آن جا می گذشتند، در ذهنشان این سؤال مطرح می شد که چرا فاطمه گریه می کند؟ مگر چه شده؟ مگر پدرش در حقش نفرموده که خشم فاطمه، خشم من است؟ (14) پس از خشم کیست که گریه می کند؟ و در چنین فضایی بود که حضرت
با سخنان آتشین خود مردم را از حقایق آگاه می کرد. از این روی بود که شبانه آمدند و آن درخت را بریدند، ولی بلافاصله علی (علیه السّلام) سایه بانی برای آن بانوی اسلام آماده می کند و این کار ایشان که حاضر می شود همسرش در مسیر مسافران بنشیند و گریه کند و او را در این راه کمک می نماید، ما را به راز بزرگ سیاسی که گفته شد، هدایت می کند و بدین سبب است که ما معتقدیم: اشک های فاطمه (سلام الله علیها) پشتوانه ی شمشیر علی (علیه السّلام) بود. بقیع یادآور حزن های فاطمه است، یادآور مصیبت هایی است که آن بانوی بزرگوار اسلام و امامان شیعه (علیهم السّلام) در راه حفظ اسلام متحمل شدند.
امام سجاد (علیه السّلام) نیز در گریه هایش آگاهاندن مردم و زنده نگاه داشتن قیام عاشورا را مدنظر داشته اند و هدف آن بود که این قیام و اهدافش به فراموشی سپرده نشود. (15) و برای همیشه تازگی خود را حفظ نماید؛ زیرا نیاز همیشه بشر به آموزه هایی است که در قیام حسینی تعلیم داده شده است. (16) همچنین وصیت امام باقر (علیه السّلام) در منی و... به منظور آشنایی مردم با ائمه و عقاید شیعه بوده است.
این هدف نهایی؛ یعنی آگاهی بخشی به مردم و زنده نگه داشتن مکتب اهل بیت (علیهم السّلام)، الان نیز از سوی عزاداران حسینی دنبال می شود؛ آنان از این فرصت
به عنوان کلاس درسی استفاده می کنند تا بار دیگر مروری به پیام عاشورا و مفاهیم ارزشی مکتب اهل بیت داشته باشند و آن درس ها را به بشریت منتقل کنند و ماهیت دشمنان اهل بیت را بر همگان روشن نمایند، و در پرتو آن هم اکنون نیز، روح حماسه، از خودگذشتگی و جان فشانی در پای دین، در کالبد جامعه، دمیده و پیام مکتب اهل بیت به جویندگان راه حقیقت منتقل گردد. (17)
کارکردها و آثار گریه و عزاداری

آثار گریه در دو بُعد درونی و بیرونی قابل بررسی است.
آثار درونی گریه

در بُعد درونی می توان کارکردهای گریه را در سه حوزه ی معرفت (اعتقاد)، اخلاق و عرفان دانست.
توضیح این که روشن است که تأثرات روحی، بیانگر وجود پیوند عاطفی با فرد مظلوم است؛ زیرا انسان از مصیبت بی گانه و غمی که بر او وارد آمده است، متأثر نمی گردد. به عبارت دیگر؛ انسان به هر مقدار کسی را دوست بدارد، به همان اندازه احساس می کند با او یکی است، غمش را غم خود و مصیبتش را مصیبت خود می داند، پس می توان گفت که گریه محصول محبت و عشق است. این هم دانسته شد که تا شناخت و معرفت نباشد عشق نیز حاصل نمی شود، و انسان به همان اندازه که از معرفت و شناخت برخوردار است، از محبت نیز لبریز می گردد؛ یعنی درجات محبت ها به درجات شناخت ها است.
این درجات عبارت اند از: الف. انسان به صورت فطری کسی را که به او خدمت کرده است، دوست دارد. انسان ها اگر شناخت و توجه پیدا کنند که خدا چه نعمت هایی به آنها داده است و ارزش نعمت ها را نیز بدانند، خدا را دوست خواهند داشت. حضرت موسی (علیه السّلام) در حالت مناجات با خداوند بود. خدا فرمود: حَبِّبنِی اِلی خَلقِی؛ ای موسی کاری کن تا بندگانم مرا دوست بدارند. موسی عرض کرد چه کار کنم؟ خطاب شد نعمت های من را برایشان بیان کن و به یادشان بیاور. (18) ب. بندگانی هستند که در صفات ذات خدا مانند کمال و جمال محض بودنش و نداشتن هیچ نقص و عیبی و...، فکر می کنند، و خدا را از آن رو که صفات خوبی دارد دوست دارند، نه از آن رو که به آنان خوبی و احسان کرده است (صفات فعلی خدا در ارتباط با آنها). بدیهی است که این مرحله بالاتر و ارزشمندتر از مرحله ی اول است. ج. انسان به چنان قدرت عقلانی و قوت عاطفی دست پیدا کند که درک نماید، آنچه لایق دوست داشتن است کمال وجود است و با این باور فقط او را دوست داشته باشد؛ یعنی درک کند که خداوند کمال مطلق و بی نهایت است و بر این اساس به خدا محبت بی نهایت بورزد و ذره ای از محبت غیر خدا را در دل راه ندهد. بدیهی است که این نوع از محبت را فقط باید از اوحدی از انسان ها مانند معصومان (علیه السّلام) سراغ گرفت و اکثر مؤمنین نمی توانند به این حد از معرفت و محبت برسند. (19)
همچنین واضح است که شناخت و محبت به انسان کامل نیز از همان سه مرحله گفته شده برخوردار است. با ذکر مثالی از مرحله دوم، یافتن مثال برای مرحله اول و سوم را به خواننده واگذار می کنیم. فرض کنید که انسان بفهمد امیر المؤمنین (علیه السّلام) وارد خانه ای شده و برای پیرزنی تنور روشن کرده و نان پخته و بچه هایش را نگه داشته است، با چنین شناخت و درکی از صفات اهل بیت (علیهم السّلام) هر چند این خوبی و احسان نسبت به او نبوده است، اما در دلش محبت فوق العاده ای را نسبت به آن حضرت احساس می کند و این همان مرحله دوم است و...
حال که تأثیر شناخت بر گریه را دانستیم باید بدانیم که از سویی دیگر؛ هیجان ها و تأثرات روحی نیز در بُعد شناختی (امام شناسی) اثر گذاشته و کنج کاوی و درک فرد را در موضوع مورد نظر تقویت می کند و این موجب افزایش علاقه و محبت فرد نسبت به موضوع مورد نظر خواهد شد (یعنی این ارتباط دو سویه است) و با تقویت عواطف و شناخت، آمادگی رفتاری فرد به تناسب آن شناخت ها و عواطف بیشتر می شود. این روند آن قدر ادامه خواهد داشت تا آن که باعث همانند سازی با آن افراد و موضوعات مورد علاقه می گردد. به بیانی دیگر؛ عاشق با معشوق همسان می شود و عشق مانند آهن ربایی که به یک باره براده های آهن را از دل خاک خارج می سازد، رذایل اخلاقی را از دل عاشق دور می نماید، در حالی که اگر انسان بخواهد با دستان خود، تک تک این براده ها را از دل خاک بیرون آورد هم زمان بر است و هم در نهایت شاید نتواند همه را بیابد و خارج سازد. به عبارت دیگر؛ درگیری با تک تک رذایل در جنگی تن به تن، کاری است بس مشکل، بلکه محال به نظر می رسد؛ زیرا هنوز یکی را از پای در نیاورده دیگری می آید و پس از آن دیگری و دیگری و... سرانجام یکی از آنها، کار خود را می کند و تیرِ خلاص را به سوی مغز حیاتِ معنوی رها می کند. از این رو می توان گفت: عشق مانند افلاطون و جالینوس که نمادِ طبابت و پزشکی اند، درمانگر هر علّت، مرض و عیبی است و عاشقان نه باد کبر (نخوت) در سر دارند و نه جاه (ناموس) می طلبند.

شاد باش ای عشق خوش سودای ما *** ای طبیب جمله علّت های ما
ای دوای نخوت و ناموس ما *** ای تو افلاطون و جالینوسِ ما (20)

در شرح دو بیت بالا، گفته شده است: « عشق، خواه حقیقی و یا مجازی، سبب تبدیل اخلاق است. ما می بینیم که شخصی پیش از آن که عاشق شود، ممسک (بخیل) و مال دوست و یا بد دل و ترسو است و همین که عشق بر وجودش استیلا یافت، سر کیسه های بسته و مُهر زده را باز می کند و همه را در راه معشوق در می بازد و یا به استقبال خطر می رود و خویش را در بلاهای صعب می افکند و از هیچ چیزی نمی هراسد. از همین نمونه، سایر اخلاق و اوصاف را می توان قیاس گرفت... . آنچه گفتیم در عشقِ صورت بود که آن را عشقِ مجاری می نامند و این تأثیر در عشقِ حقیقی و شخصیت های معنوی هم قابل انکار نیست... و اگر عشقِ آب و گِلی، سبب تحوّل انسان گردد، با وجود آن که حُسنش ناپایدار و در معرض زوال است، پس درنگر که عشق معانی و صور غیبی و خدای لم یزل و لایزال با جانِ صاحب دلان چه کرده است و چه می کند ». (21)
از آنچه گفته شد روشن گ ردید که گریه هم عاملی برای رشد شناخت و عاطفه و هم حاکی از روح فهیم، لطف و پر عاطفه است؛ یعنی هم افزایش دهنده است و هم نمایش دهنده. بر این اساس ما معتقدیم هر انسانی که عاطفه و نیروی تفکرِ بیشتری داشته باشد از کمال بیشتری برخوردار است و انسان کامل آن انسانی است
که همزمان، تمام ابعاد وجودی اش، رشد کرده باشد و از عاطفه و نیروی تفکر و شناخت قوی بهره مند باشد. از این جاست که می توان فهمید چرا آن گاه که حضرت علی (علیه السّلام) با خبر شد در حکومتش به یک زن یهودی ظلم شده و خلخال از پایش ربوده اند، فرمود: « اگر کسی از این غم بمیرد، سرزنشی بر او نیست ». (22)
آنچه بیان شد از آثار گریه و تأثرات روحی بود و گفتنی است که این آثار در مجالس عزاداری که به مثابه ی کلاس درس محسوب می گردند، به مراتب دست یافتنی تر است. از این رو ما شرکت در چنین مجالسی را حتی برای آنانی که از اهداف اهل بیت (علیهم السّلام) خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) دورند و به احکام اسلام عمل نمی کنند، توصیه می کنیم و معتقدیم که چنین مجالسی با ذکر و یادآوری مصیبت آن عزیزان، روح انسان را برای پیوند با اهداف آن امام، آماده و اسباب بیداری انسان را فراهم می کند.
این بحث از نگاه عرفانی نیز قابل تحلیل است. دقت در مباحث پیش رو مدعای ما را به روشنی اثبات می کند.
توضیح این که در جای خود به اثبات رسیده، انسان برای رسیدن به خدا خلق شده است (23) و خدا نیز مقصد دوری برای انسان نیست؛ چه این که خود فرمود: « وَ نَحنُ اقربُ الیهِ مِن حَبلِ الورید (24)؛ و ما به او از رگ قلبش نزدیک تریم! » با این حال این سؤال در ذهن انسان تداعی می کند که اگر مقصد نزدیک است؛ چرا انسان های به مقصد رسیده کم اند؟ و از این خیل کمتر به وصال یار نائل می آیند؟، در جواب باید گفت: مسافت اگرچه در سیر الی الله و سفر درونی کوتاه است و مقصد بس نزدیک، اما موانعی در جاده برای رهرو وجود دارد که نمی گذارد او به مقصد برسد، از این رو ضروری است که سالک به رفع این موانع بپردازد. برخی از این موانع عبارت اند از:
الف. سوار بر مرکبی شده است که به سوی خدا میل و گرایش ندارد. (25) پیش از آن که به اجبار در هنگام مرگ انسان را از این مرکب پیاده سازند، او باید با موت اختیاری از این مرکب پیاده شود و با وسیله و مرکبی دیگر به سوی مقصد حرکت نماید. (26)
ب. چراغ هایی (چراغ درون و بیرون= راهنمایی های عقل و انبیای الهی) که در مسیر راه نصب شده بود را با دست خود شکسته و خود را در تاریکی و گمراهی گرفتار کرده است (27)، که در این صورت حتی اگر مرکب خوبی نیز داشته باشد هر چه بیشتر حرکت کند و راه بپیماید، از مقصد دورتر می شود (28).
ج. انسان جاده ی درست و صحیح برای رسیدن به مقصد را می شناسد و راه را می داند، اما خوابش می برد و از رفتن باز می ماند. این را می دانیم که شرط لازم و اولین قدم در تهذیب نفس و سیر و سلوک بیداری است. بیدار است که خطر را احساس می کند و از آن می رهد، اما خوابیده نه می ایستد و نه می رود، نه توجهی به نقصان خود دارد و نه نیازی می بیند که خود را تهذیب نماید، او خطر را احساس نمی کند در حالی که دشمن خواب ندارد و در کمین است. (29) بنابراین او نباید بایستد و باید حرکت کند و برود که « حَرم در پیش و حرامی در پس، اگر رفتی بُردی و اگر خفتی مُردی » (30). پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا »؛ مَردم همه در خوابند، وقتی مُردند بیدار می شوند (31)، اما پیامبران آمدند تا انسان ها را از این خواب غفلت، بیدار کنند، پیش از آن که با مرگ بیدار شوند. (32) البته عده ای آن قدر خوابشان سنگین است که صدای انبیای الهی نیز نمی تواند آنها را بیدار کند. (33)
باید بدانیم که انجام عبادات الهی و به یاد خدا بودن (34) از جمله عواملی است که در زدودن خواب غفلت نقش اساسی را ایفا می کند و از سوی دیگر گناه اگر چه از غفلت ناشی می شود، اما افزایش غفلت و سنگینی خواب را نیز در پی دارد.
نتیجه این بحث آن شد که انسان باید در صراط مستقیم الهی باشد و از امکاناتی که خداوند در اختیارش قرار داده است؛ مانند راهنمایی های عقل و معصومان (علیهم السّلام) استفاده نماید و با پیاده شدن از مرکب تن و توجه نکردن به خواهش های نفسانی همراه با یاد خدا و گناه نکردن، موانع سر راه را بردارد. خلاصه این که او باید در کنار محبت ورزیدن به اهل بیت با عمل به دستورات الهی و انجام اعمال صالح، از عارض شدن خواب غفلت و سنگین شدن آن، جلوگیری نماید تا در راه نماند و قدمی به جلو بردارد.
حال برگردیم به اصل بحث. ما معتقد بودیم شرکت در مجالس اهل بیت برای خواب رفته نیز بی اثر نیست؛ زیرا اینان اگر چه خوابند اما کنار جاده و سر راه خوابشان برده است و در این حالت ممکن است بیداری رسد و آنان را بیدار کند. از نظر آموزه های دینی اگرچه خواب آلودگی نمی تواند مطلوب باشد، اما به هر حال نخوابیدن سر راه می تواند بهتر از خوابیدن با فاصله زیاد از جاده، تلقی گردد.
از این رو مولوی می گوید:

خوابناکی لیک هم بر راه خسب *** الله الله بر ره الله خسب
تا بود که سالکی برتو زند *** از خیالات نعاست بر کند
خفته را گر فکر گردد همچو موی *** او از آن دقت نیابد راه کوی
فکر خفته گر دو تا و گر سه تاست *** هم خطا اندر خطا اندر خطاست
موج بر وی می زند بی احتراز *** خفته پویان در بیابان دراز (35)

راه الله همان ولایت ائمه اطهار (علیهم السّلام) است، چنانچه در روایات وارد شده است: « أنتُمُ السبیلُ الأعظَمُ و الصراطُ الأقوَم »؛ شما ائمه (علیهم السّلام) آن مستقیم ترین راه به سوی خدا هستید (36) و « نَحن الطَّرِیقُ الواضِحُ و الصراطُ المستقیم الی الله عزوجل »؛ ما اهل بیت (علیهم السّلام) راه روشن و صراط مستقیم، به سوی خدا هستیم (37). یا در تفسیر « اهدنا الصراط المستقیم » روایاتی مراد از راه و جاده ی مستقیم الهی را همانا ولایت علی (علیه السّلام) و سایر ائمه (علیهم السّلام) دانسته است. (38) همچنین توجه به روایاتی که در تفسیر « وَ مَن یُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَأولِئکَ مَع الذین انعم اللهُ علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداءِ » وارد شده است، می تواند اطلاعات مفیدی به خواننده ارائه کند. (39)
به هر حال، آن کس که خوابیده، اما در مجلس عزای امام حسین (علیه السّلام) شرکت
می کند مانند آن کسی است که در کنار جاده خوابش برده است، در این مجالس ممکن است سالکی نهیبی بر او زند و اسباب بیداریش را فراهم کند. از این جا روشن گردیده که شرکت در مجالس عزاداری حتی برای کسانی که به احکام اسلام نیز عمل نمی کند، ممکن است چه آثاری را به دنبال داشته باشد.
گریه، عزاداری و افسردگی

گاهی گفته می شود که مراسم عزاداری در ایران، افسردگی را به دنبال دارد، اما آیا به واقع گریه و عزاداری موجبات افسردگی را فراهم می کند؟ در پاسخ باید گفت: از دیدگاه روانشناسان اختلالات افسردگی به سه قسم کلی تقسیم می گردد:
الف. اختلال افسردگیِ عمده که بسیار شدید است.
ب. اختلال افسرده خویی که از علائم زیر برخوردار است: 1. دو یا چند مورد از نشانه های کم اشتهایی یا پر اشتهایی، بی خوابی یا خواب زدگی، کمبود انرژی یا احساس خستگی، عزت نفس پایین، تمرکز ضعیف، اشکال در تصمیم گیری و احساس درماندگی، در فرد وجود داشته باشد؛ 2. این نشانه ها در بخش عمده روز و در بیشتر روزها، حداقل به مدت دو سال گزارش شوند؛ 3. این نشانه ها موجب اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی و... شوند.
ج. اختلال های افسردگیِ موردی؛ مانند اختلال ملال پیش از قاعدگی و یا اختلال افسردگی پس از روان پریشی ناشی از اسیکزوفرنی.
به نظر می رسد مراد اینان از اختلالات افسردگی نوع عمده آن و همچنین موردی نیست؛ زیرا بدیهی است که جامعه ایران مبتلا به افسردگی عمده و شدید نیست و عزاداری نیز چنین چیزی را در پی ندارد و نوع سوم هم در موارد خاصی است که بر عزاداری ها منطبق نمی گردد، بنابراین باید مقصود آنها از افسردگی، نوع دوم آن یعنی اختلالات افسرده خویی باشد.
اما آیا عزاداری و گریه نقشی در این نوع از افسردگی دارد یا نه؟
روانشناسان درباره ی عوامل افسرده خویی گفته اند: سه عامل زیستی (وضعیت مغز و کارکرد قسمت های مختلف آن)، ارثی (آنچه که به خانواده و ژن مربوط است) و هیجان های محیطی؛ مانند رویدادهای استرس زای شدید، فقدان ها و بحران ها، می توانند بر ذهن مؤثر باشند. البته تجربه های استرس زای محیطی فقط در کسانی که آمادگی زیستی و وراثتی دارند، باعث افسردگی می شود و عوامل استرس زا عبارت اند از: قطع یک رابطه، از دست دادن شغل، مرگ یکی از بستگان، طلاق، ازدواج ناموفق و مشکلات اقتصادی و بالاخره داغ دیدگی سهمی در استرس زایی دارند. (40) اما مراسم عزاداری نه تنها استرس زا نیستند، بلکه نقش استرس زدایی را بر عهده دارند و هیچ یک از نشانه های افسرده خویی را ایجاد نمی کنند، البته این تحلیل بر مبنای نگاه و تحلیل مادی به مراسم عزاداری است در حالی که از نگاه اسلام و تحلیل معنوی حتی موارد یاد شده در پیشین هم نباید روح فرد را به تلاطم وا دارد و موجب استرس شود؛ چرا که او به خدا معتقد است و او را رازق می داند و به او توکل می کند و به قضا و قدر او راضی است.
به هر حال، همان طور که بیان شد، گریه نوعی هیجان درونی است و اگر از باب تزویر و یا از روی عجز نباشد، آرامش روحی گریه کننده را به دنبال دارد که در واقع، جلای قلب را موجب می شود (41). این تخلیه ی هیجانی به چرخه ی متعالی فرد مربوط می شود، انسان می خواهد در اوج کمال باشد، اما این گونه
نیست؛ این را درک می کند و هیجانی می شود. می خواهد ظلم و ستمی در بین نباشد، اما هست؛ آن را می بیند و متأثر می شود آن هم از نوع تأثری که مربوط به خودش نیست. یا برکات و نعمات الاهی در حق خود و دیگران را مشاهده می کند و با یادآوری آنها، هیجانی می گردد. این هیجان از جنس غم و اندوه نیست، بلکه شوق و شادی است. گریه ای که این گونه باشد، بدیهی است که امید بخش و حرکت آفرین است و با افسردگی رابطه معکوس دارد و نشاط آفرین است و نه تنها عامل نابهنجار در زندگی افراد نیست، بلکه در مواردی نقش درمانی را ایفا می کند. (42)
آنانی که در مجالس عزایی شرکت می کنند که چنین رنگ و صبغه ای دارد، خود معترف اند که احساس خاصی به آنها دست می دهد و این نیست مگر این که غم و اندوه حاکم بر این مجالس از سنخ غم آخرت و غم مظلومیت مظلومان است و... .

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 94/7/27 :: ساعت 11:26 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 695
>> بازدید دیروز: 309
>> مجموع بازدیدها: 1355704
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب